باغ عشق

مجموعه ای از نایاب ترین جملات عاشقانه شعر

بعضی از آدمها ؛


چگونه می توانند خیانت کنند ؟!


چگونه می توانند با دیگری بخوابند ؟!


من بالشم را عوض میکنم دیگر خوابم نمی برد

 

[ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:جملات زیبا-جملات عاشقانه-جملات کوتاه,

] [ 20:58 ] [ زهره ]

[ ]

 کاش می دانستی...


کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز


کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده

کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته

کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت

گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده

 کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام

کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام

 و چقدر به حضور سبزت محتاجم

و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم

تو هم به من فکر می کنی؟

 

دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی


که پشت خوابهای نا آرام تو...


چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...


دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم


که پشت نگرانی های زنانه ی من...


مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم

 

دلــــــــــــــــــت که شکست،


ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..!


تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.


حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..


مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،


مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…


صبور باش و ساکت.


بغضت را پنهان کن،


رنجت را پنهان تر....!

 

 چگونه برایت عاشقانه می نویسم ...


نه در آغوشت گرفته ام ...


نه تو را بوسیده ام ...


نه حتی موهایت را نوازش کرده ام ...


اما ... ببین


چگونه برایت عاشقانه می نویسم ...نشین

 


خیلی سخته به خاطر کسی که دوستش داری

همه چیز رو از سر راهت خط بزنی

بعد بفهمی

خودت تو لیستی بودی

که اون به خاطر یکی دیگه خطت زده...


افسوس!

[ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:جملات زیبا-جملات دلنشین- جملات جدید -جملات جذاب,

] [ 20:28 ] [ زهره ]

[ ]

قاصدک غم دارم

 
غم آوارگی ودربدری
 

غم تنهایی وخونین جگری.


قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند
 

همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند

 

 

[ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:جملات زیبا- جملات دلنشین,

] [ 19:25 ] [ زهره ]

[ ]



برمزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد

ناله هایت بوی عشق و بوی باران میدهد

دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا

دست هایت دردهایم را تسلا میدهد

با من درمانده و شیدا سخن را تازه کن

حرف هایت طعم شیرین بهاران میدهد

وقت رفتن لحظه یی برگرد قبرم را ببین

این نگاه اخرت امید ماندن میدهد

رفتیو چشمم به دنبال قدم هایت گریست

زخم های مرده ام را رفتنت جان میدهد

نیست از من قدرت بوسیدن چشمان تو

باد میبوسد به جایم قلب ایمان میدهد

 

 وقتی کسی رو دوست داری...

    وقتی کسی رو دوست داری

                   

    حاضری جون فداش کنی


    حاضری دنیا رو بدی فقط یه بار نگاش کنی


    به خاطرش دادبزنی ٰبه خاطرش دروغ بگی


    رو همه چی خط بکشی حتی رو برگ زندگی


    وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه


    فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه


    قید تموم دنیا رو فقط به خاطر اون میزنی


    خیلی چیزا رو میشکنی تا دل اون رو نشکنی


    حاضری که بگذری از دوستای امروز وقدیم


    اما صداشو بشنوی شب از میون دوتا سیم


    حاضری قلب تو باشه پیش اون گرو


    فقط خدانکرده اون یه وقت بهت نگه برو


    حاضری هرچی دوست نداشت به خاطرش رها کنی


    حسابتو حسابی از مردم شهر جدا کنی


    حاضری هرکجا بری به خاطرش گریه کنی


    بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی


    وقتی کسی تو قلبته یه چیز قیمتی داری


    دیگه به چشمت نمیاد اگر که ثروتی داری


    حاضری هرچی بشنوی حتی اگه سرزنشه


    به خاطر اون کسی که خیلی برات با ارزشه


    حاضری هرکی جز اونو ساده فراموش بکنی


    پشت سرت هرچی میگن چیزی نگی گوش کنی


    حاضری بگذری از مقررات و دین و درس

 

    وقتی کسی رو دوست داری معنی نمیده دیگه ترس






آمد اما...
آمد امادر نگاهش آن نوازش ها نبود

چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود

نقش شیدایی در آن آیینه سیما نبود

گوهر اشکی که من می خواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من،فریاد دل خاموش بود

آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

یار من با دیگری بنشسته بود ای دریغ

جای من را دیگری پر کرده بود

 

[ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:جملات زیبا-جملات کوتاه,

] [ 19:4 ] [ زهره ]

[ ]


دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !

یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان

یـــــکــــ بــــغـــض

و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده

بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی

 

[ شنبه 28 دی 1392برچسب:جملات زیبا,

] [ 21:54 ] [ زهره ]

[ ]

گذاشتــم به دارم بکشنــد!

بــی گنــاه بـــودم اما….

حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم…!

 



کلافه ام...
 
اندازه غربت زنی که

دلش بغل کردن بچّه اش را میخواهد،
 
امّــــــــــــــــــــا دســــــــــت نــــــــــــــــــدارد....

 

 


تو را به یاد آن روز


تو را به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده


تو را به روز اول بار دیدنت


تو را به اولین نگاه عاشقانه


تو را به یاد باران روز نیامده ات


تو را به تنهایی روز رفتنت


تو را به باران روز برگشتنت


تنهایم مگذار دیگر

 

 گرفته دلم ، کجايي که آرومم کني ،

کجايي که اين غم يخ زده رو رو دلم آب کني


گرفته دلم ، کجايي که به درد دلهام گوش کني ،

کجايي که منو با بوسه هات گرم کني...


نيستي و من در حسرت اين لحظه ها نشستم ،

نيستي و من بيشتر از هميشه خستم


 در لا به لاي برگهاي زندگي ،

نيست برگي که از تو ننوشته باشم ،

  نيست روزي که از تو نگفته باشم


 امروز اومد و از تو گفتم نبودي و اشک از,

چشمام ريخت و تو همون گوشه نشستم ،


  دلم خالي نشد و گرفته دلم ،

کجايي که دلم  سراغت بياد عشقم؟


نيستي و حتي سراغي از دلم نميگيري ،

يه روز نباشم که تو مثل من نميميري....


 نميبيني چشمهامو، نميمونی تا دلمو ،

به نقطه خوشبختي برسونی ،


منو به جايي آروم بکشوني تا خيالم

راحت باشه از اينکه هميشه تو رو دارم؟

 

عشقم اگه توخوشی منم خوشم

هرجا که هستی واست ارزو خوشبختی میکنم

یادت باشه اینجا کسی هست که فقط به عشق تو

داره نفس میکشه پس همیشه مواظب خودت باش

 

 بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..


بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ


با اين همه بنــد


چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوريـــــــ ــــ ـم" ..



 

زَن یعنی من !!!

كه عشوه هایم دود میكند...

اُبُهت مردانـــــه ات را...

 

شـبــهـــا زیــــر دوش آب ســــــــرد


رهــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــمـهــایــم را


در حالی که هــــمــــه میگویند :


خــوش به حـــالــَــش …


چه زود فــــــرامــــــوش کـــرد.

 


گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه میتونی ؟

گفت : اره سخت نیست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه یه خنجر برداشت گفتم این چیه ؟

گفت : هیسس ساكت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه اون رفته ؟ خیلی وقته؟ كجا ؟

نمیدونم اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده.

[ جمعه 27 دی 1392برچسب:جملات جدید- جملات جذاب- جملات کوتاه,

] [ 17:41 ] [ زهره ]

[ ]

 چند روزه دلم گرفته...
چند روزه دلم گرفته اما نیستی که ببینی
من برات غزل بخونم توکنار من بشینی
آره خیلی وقته رفتی شب من هم بی ستاره ست
دفتر شعرای عشقم وقتی نیستی بی ترانه ست


بی تو بودن واسه ی من شده عادت شب و روز
رفتی و چیزی نذاشتی غیر غصه های دیروز
دلتو از من بریدی شدی هم خونه ی شادی
من برات موندم ولی تو دل به یه غریبه دادی
می دونم چیزی نداشتم واسه ی تو غیر غصه


اما کی به جز دل من حال قلبتو می پرسه؟
فاصله وقتی رسیدی واسه ی من شد فراموش
واسه یکبار هم نشد که تو رو حس کنم در آغوش
فاصله یعنی گذشتن از تموم غصه هامون
اما فاصله گرفتی با همه گذشته هامون
اون روزای عاشقونه که توی دلم نشستی
اومدی و در به روی همه دلتنگی ها بستی


اون روزایی که من و تو آخر ترانه بودیم
واسه زندگیه فردا شعر خوشبختی سرودیم
خاطرات تلخمون رو جا گذاشتیم توی دیروز
چقدر سختی کشیدیم تا رسیدیم ما به امروز
اما چی شد که دل تو با دل من شد غریبه؟
انگاری دلم تو دنیا از خوشی ها بی نصیبه
کاشکی که ما برمی گشتیم به همون روزای تازه
کاشکی که دوباره قلبم دل به عشق توببازه

 

[ جمعه 27 دی 1392برچسب:جملات زیبا,

] [ 17:36 ] [ زهره ]

[ ]

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق
یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق
بی صـدا میشکنه بغضـش روی سـنـگ قبـر دلدار
اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی


رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی
آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک
اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک
تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود
دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود


تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری
تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری
پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی
تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی
داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن


رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون
تو سـفر کردی به خـورشـید ، رفتی اونور دقایق
منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق
نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه
تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه


عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک
گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک
نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش
شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش
و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره


پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره
اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم
بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم
ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد
روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد
بـه خـدا نـمــیـری از یاد

 

 خسته ام میفهمید؟!
خسته ام میفهمید؟!
خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن.
خسته از منحنی بودن وتکرارشدن.

خسته از حس غریبانه این تنهایی.
بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت.
بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ.
بخدا خسته ام از حادثه ساعقه بودن در باد.
همه عمر دروغ،
گفته ام من به همه.


گفته ام:
باختم من همه عمر دلم را،
به سراب !!
باختم من همه عمر دلم را،
به شب مبهم و کابوس پریدن از بام!!
باختم من همه عمر دلم را،
به حراس تر یک بوسه به لبهای خزان!!
بخدا خسته شدم،
میشود قلب مرا عفو کنید؟


و رهایم بکنید،
تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟
تا دلم باز شود؟!
خسته ام درک کنید.
میروم زندگیم را بکنم،
میروم مثل شما،
پی احساس غریبم تا باز،
شاید ......!!

 

 به مرگ چاره نجستم...


به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم

چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان
به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم

به مرگ زنده شدن هم حکایتی است عجیب
اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم

در آشیانه‌ی طوبا نماندم از سرناز
نه خاکیم که به زندان خاک‌دان مانم

ز جویبار محبت چشیدم آب حیات
که چون همیشه بهار ایمن از خزان مانم

چه سال‌ها که خزیدم به کنج تنهایی
که گنج باشم و بی‌نام و بی‌نشان مانم

[ جمعه 27 دی 1392برچسب:جملات زیبا- جملات آشنا,

] [ 13:37 ] [ زهره ]

[ ]

 

به نسیمی همه راه به هم می ریزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد 

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم

با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد

.

.

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است

گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد

انچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد

آه یک روز همین آه تو را می گیرد

گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد

 دوستت دارم...

من امشب از غزل از مثنوی از گریه سرشارم


                                 سرم را میگذارم بی تو روی شانه ی تارم


پری های خیالم ناگهان در رقص می آیند 


                                 که تو شرقی ترین آئینه می آیی به دیدارم


سرت را میگذاری روی زیر اندازی از چشمم


                                  نگاهم میکنی چشمی که عمری کردی انکارم


دل من گر چه چشم زخمی اسفندیار اما


                       چگونه میتوانم از نگاهت دست بر دارم


تو رفتی و منم ماندم با شعر و سه تار اما


                                 به دندان پشت دستم مینویسم دوستت دارم

 

[ جمعه 27 دی 1392برچسب:اشعارزیبا- اشعار کوتاه- اشعار جذاب- شعر,

] [ 13:18 ] [ زهره ]

[ ]

 تو فقط زود بیا...!


به سراغ من اگر می آیی

تند و آهسته! چه فرقی دارد؟؟

تو به هر جور دلت خواست بیا

مثل سهراب دگر

جنس تنهایی من چینی نیست...

که ترک بردارد...

تو فقط زود بیا...!

 

 

کارون چو گیسوان پریشان دختری


بر شانه های لخت زمین تاب می خورد


خورشید رفته است و نفس های داغ شب


بر سینه های پر تپش آب می خورد


دور از نگاه خیره من ساحل جنوب

افتاد مست عشق در آغوش نور ماه

 

 ادامه شعردر ادامه مطلب


ادامه مطلب


من به مردی وفا نمودم و او

پشت پا زد به عشق و امیدم

هر چه دادم به او حلالش باد

غیر از آن دل که مفت بخشیدم

دل من کودکی سبکسر بود

خود ندانم چگونه رامش کرد

او که می گفت دوستت دارم

 

ادامه در ادامه مطلب


ادامه مطلب

[ جمعه 27 دی 1392برچسب:اشعارزیبا-اشعار فروغ فرخزاد- اشعار کوتاه- اشعار جذاب,

] [ 12:32 ] [ زهره ]

[ ]

بخشی از زندگینامه فروغ فرخزاد


فروغ در ديماه سال ۱۳۱۳ در محلۀ اميريۀ تهران پا به عرصۀ وجود نهاد پدرش محمد فرخ زاد يك نظامي سختگير بود و مادرش زني ساده و خوش باور. او فرزند چهارم يك خانوادۀ نه نفري بود
چهار برادر به نامهاي امير مسعود، مهرداد و فريدون و دو خواهر به نامهاي پوران و گلوريا
پس از اتمام دوران دبستان به دبيرستان خسروخاور رفت. در همين زمان تحت تاثير پدرش كه علاقمند به شعر و ادبيات بود. كم كم به شعر روي آورد. و ديري نپائيد كه خود نيز به سرودن پرداخت. خودش مي گويد كه ” در سيزده چهارده سالگي خيلي غزل مي ساختم ولي هيچگاه آنها را به چاپ نرساندم. ”
در سال ۱۳۲۹ در حالي كه ۱٦ سال بيشتر نداشت با نوۀ خالۀ مادرش پرويز شاپور كه ۱٥ سال از او بزرگتر بود ازدواج كرد. اين عشق و ازدواج ناگهاني بخاطر نياز فروغ به محبت و مهرباني بود. چيزي كه در خانۀ پدري نيافته بود. پس از پايان كلاس سوم دبيرستان به هنرستان بانوان مي رود و به آموختن خياطي و نقاشي مي پردازد. از ادامه تحصيلاتش اطلاعاتي در دست نيست.
مي گويند كه او تحصيلات را قبل از گرفتن ديپلم رها مي كند
اولين مجموعۀ شعر او به نام ” اسير ” در سال ۱۳۳۱ در سن ۱۷ سالگي منتشر مي گردد. كم و بيش اشعاري از او در مجلات به چاپ مي رسد.
با به چاپ رسيدن شعر ” گنه كردم گناهي پر ز لذت” در يكي از مجلات هياهوي عظيمي بپا مي شود و فروغ را بدكاره مي خوانند و از آن پس مورد نا مهرباني هاي فراوان قرار مي گيرد.
” گريزانم از اين مردم كه با من به ظاهر همدم و يكرنگ هستند
ولي در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پيرانه بستند ”
در سال ۱۳۳۲ با شوهرش به اهواز مي رود. ديري نمي پايد كه اختلافات زناشوئي باعث برگشت فروغ به تهران مي شود
حتي تولد كاميار پسرشان نيز نمي تواند پايه هاي اين زندگي را محكم سازد. سرانجام فروغ در سال ۱۳۳٤ از شوهرش جدا مي شود
قانون فرزندش را از او مي گيرد. حتي حق ديدنش را. فروغ ۱٦ سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را نديد

 

برخی از اشعار ایشان در ادامه مطلب


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:اشعار زیبا- اشعار پر معنی- اشعار زیبا- اشعار فروغ فر,

] [ 13:30 ] [ زهره ]

[ ]

در درون! خـ ـانـه بر دوشــ ـم ....


این آرامشِـــ.. ظـاهــ رم

گمـراهتـــ.. نکنـ ــد!

در درون! خـ ـانـه بر دوشــ ـم ....

 


دلتنگی...

 همیشه قصه همینـــ بود ...

    آمدنتــــ با پای خـودتـــــــ بود ...

      رفتنتــــــ با خــدا ...!

         آهــای دلتنگی با توامــــــــ !!!
     
   آرامشَمو تو دَستات جا گذاشتَم...

سری اول عکسهای زیبا

ادامه تصاویر در ادامه مطلب


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:تصاویر زیبا- تصاویربا مفهوم- ,

] [ 12:25 ] [ زهره ]

[ ]


ما نسل بوسه های خیابانی هستیم…

نسل خوابیدن با اس ام اس…


نسل دردو دل با غریبه های مجازی…


نسل غیرت رو خواهر,روشنفکری رو دختر همسایه…


نسل پول ماهانه,وی پــ ی ان...


نسل عکسهای برهنه بازیگران…


نسل جمله های کوروش و شریعتی…


نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس…


نسل استرس های کنکور و سکته های خاموش…


نسل تنهایی,نسل سوخته…


یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم مدام بگوییم:


یادش بخیر…دنیای ما هم همینجوری بود…

 


از آدم ها بت نسازید،

این خیانت است،

هم به خودتان، هم به خودشان،

خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند،

و شما در آخر می شوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته...

 


    من زندگی را دوست دارم

                      ولی از زندگی دوباره می ترسم !

 دین را دوست دارم

                       ولی از کشیش ها می ترسم !

 قانون را دوست دارم

                        ولی از پاسبان ها می ترسم !
 
 عشق را دوست دارم

                         ولی از زن ها می ترسم !

کودکان را دوست دارم

                         ولی از آئینه می ترسم !


سلام را دوست دارم


                          ولی از زبانم می ترسم !

 من روز را دوست دارم


                        ولی از روزگار می ترسم!

 


حالا تو برایم بگو...!

این روزها...

بیشتر از قبل حال همه را می پرسم...

سنگ صبور غم هایشان می شوم...

اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم...

اما...

یک نفر پیدا نمی شود

که دست زیر چانه ام بگذارد...

سرم را بالا بیاورد و بگوید:

حالا تو برایم بگو...!

 

 کجاست عدالت ؟

دلتنگی هایم بزرگ است

غصه هایم بزرگ تر

شانه هایم کوچکند

دلم کوچکتر

کجاست عدالت ؟

 

 

مــن نامَـت را صــدا مــی کـنـــم تـــو بـگـــو جانَــم ...


بگــذار توی همیــن یـک جملــه دوبـــاره عاشقِ هم باشیـــم !



                      مــن نامَـت را صــدا مــی کـنـــم تـــو بـگـــو جانَــم ...


می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد... !!!

باورت بشود یا نه !؟


روزی می رسد ....


که دلت برای هیچ کس ؛


به اندازه ی من تنگ نخواهد شد !


برای نگاه کردنم ؛


... خندیدنم ،


اذیت کردنم ...


برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی !


               روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود ،
 
می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد.

 آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر....

بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط واسه یک نفر،

اما دلـــــــــــت

میگیره وقتی یادت می افته که هرکســـــــــــی ممکنه بخونه

جـــــــــــــــــز اون یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر....

 

[ چهار شنبه 25 دی 1392برچسب:جملات زیبا-جملات عاشقانه- جملات احساسی- بروزترین جملات عاشقانه-,

] [ 20:21 ] [ زهره ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه